هههه روزای سخت

گاهی اوقات دلم میخواهد :
دقیقه هارو مچاله کنم و بگذارم در کیف پولم...
درست در کنار اسکناسهای پاره. بعد همینطور بایستم و...
ثانیه شماری کنم تا... کسی جیبم را بزند...!!!

۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۷

لیلا

من ، تو ; ما

یادت هست ؟

تمام شد. . . .

حالا : تو ، او ; شما

من هم به سلامت . . .

۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۶

لیلا

نیستی که ببینی ...
اشکام ..
دیگه نمیتونن ...
نریزن ...
بمونن ...
بسازن ...
نمیرن...

۱۷ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۵

لیلا

با غم کنار آمده ام
به انتظار بهار ایستاده ام
ایستادنی سبز و
چشم به راه
آنسان که گویی
فاتح شده ام
بر زمهریر پاییز
ای عشق
رویشی دوباره کن
به مهربانی خورشید و
در امتداد خیابان عشق
بهار را تکرار کن...

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۷

عسل خانوم

باور کن!
هیچ ستاره ای قبل از آسمان متولد نشده نخ بادبادک نگاهت را پایین بیاور ...
به من نگاه کن من اندازه ی همین آسمان برهنه
دوستت دارم...و.....و ....شاید کمی بیشتر از آن

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۷

عسل خانوم

عشق من ، ای آیه ی مکرر آرامش میخواهمت هنوز ، آری هنوز هم دریای آرزو

در این دل شکسته ی من موج می زند ، راهی به دل بجو !!!

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۷

عسل خانوم

ﺩﯾـﺪﻩ ﺍﯼ ﺷــﯿﺸــﻪ ﻫـﺎﯼ ﺍﺗـﻮﻣﺒــﯿﻞ ﺭﺍ ﻭﻗـﺘـﯽ ﺿﺮﺑــﻪ ﺍﯼ ﻣــﯽ ﺧـﻮﺭﻧـﺪ ﻭ ﻣـﯽ ﺷـﮑﻨـﻨـﺪ !؟
ﺩﯾــﺪﻩ ﺍﯼ ﺷـﯿﺸــﻪ ﺧــﺮﺩ ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ
ﻭﻟــﯽ ﺍﺯ ﻫــﻢ ﻧﻤــﯽ ﭘﺎﺷــﺪ !؟
ﺍﯾـــﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﻫﻤـــﺎﻥ ﺷــﯿﺸــﻪ ﺍﻡ ؛
ﺧــﺮﺩ ﻭ ﺗــﮑـﻪ ﺗــﮑــﻪ ،
ﺍﺯ ﻫــﻢ ﻧـﻤـــﯽ ﭘــﺎﺷـﻢ ﻭﻟـــﯽ ﺷــﮑـﺴﺘـــﻪ ﺍﻡ

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۶

عسل خانوم

او هـــــم آدم اســـــت
اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت
غـــــصـــــه نـــــخور
اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن
یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش میکند
یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــیفهمد
یک روز شکــــستن را درک مــــیکند
آن روز میـــــفهـــــمـــــد کـــــه
آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۶

عسل خانوم

میدونم توهم مثل من توی قلبت عقده هایی داری...عقده هایی که اومدن از نقطه های تاریک ...توهم مثل من دلت سوخت ازمهره های داغی که هک کرده اسم مارو نخبه های یاقی

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۵

عسل خانوم

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم..

۱۶ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۵

عسل خانوم

به به اقا داداشمونم که فراموشمون کرده

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۶

yasaman

سکوت گورستان همیشه این راباخودمیگوید:دنیاارزش شکستن دل دیگران راندارد

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۴

yasaman

گاهی ادم دلش تنگ می شود
دل ادم هم ک تنگ شود نفسش میگیرد
هوای گذشته هارامی خواهد
حتی شده به یک نفس عمیق

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۱

yasaman

خدایا
میشه لطف کنی
بگی دکمه (cancel)ش کجاست؟
خسته شدم ازبس بدبختی دانلودکردم

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۴

Mari

سلام. . .
وب قشنگی داری. . .
خوشحال میشم بازم سر بزنی. . .

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۶

نازنین

خواب میبینم دنــیا مال من است..

بیدار می شوم؛

و تو تعبیرش میکینی

با چشــمانت...

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۱

مهتاب

به سادگی رفت و به سادگی بخشیدم
حالا مانده ام چگونه بدون او به سادگی زندگی کنم !

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۱

√√sogand√√

لیاقت میخواهد بودن در شعر های دختری ک با تمام عشقش نبودنت را اشک میریزد

تعجب نکن!!

در بی لیاقتی تو شکی نیست ...اینجا دلیل بودنت میان بغض هایم خریت خودم است نه لیاقت تو!!!

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۱

مهتاب

من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشد و بماند !

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۰

مهتاب

دردنوشته و دل نوشته ها نام مستعار تمام زخم های من است !

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۷

√√sogand√√

بعضی ها مال یک نفر نیستند

بیت المال اند

اذیت شون نکنید تروخدااااااا

طرف با یکی یاره با بقیه هم اره

ادعای پاکی هم داره والاااااا...

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۶

مهتاب

در وصف حالم همین سه کلمه کافیست : لبخندم درد می کند...
-----
[گل]

۱۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۱

√√sogand√√

درد من از چشمانی بود که به من اشک میداد ...به دیگران چشمک!!!

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۹

لیلا

نیستس ؟؟؟ :(((

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۷

√√sogand√√

چقدر سخته مجبور بشی دست سردت رو تو دست یکی دیگه بذاری ک بهش هیچ حسی نداری تا فقط به ``یار بی معرفتت`` ثابت کنی ک منم میتونم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۵۴

علی شبان

نمی دونم شاید یک روز تنهایی هم قیمت پیدا کرد...
ومن شدم ثروت مند ترین مرد کره خاکی...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۰۰

عسل خانوم

مرســـــــــــــــــــــــــــــی داداش سامانم
دوستت دارم هوارتااااا
مرســـــــی که هستی

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۵۹

صدای سکــــــــــــــــــوت

عاشق که باشی

دریای آرام از موج های مانده در گلویش

برای تو خواهد گفت

از ابری که بارور شد و باران... که جای دیگری بارید

عاشق که باشی

دنیا از اندوهش با تو حرف می زند ..

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۴۲

نازنین

دیگر دلم برای کسی تنگ نمی شود..

حتی برای او..!

مـُــرده ها

روی خط دلتنگی راه نمی روند..

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۳

مهتاب

آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدم علتش پـول نبود انعڪاسِ جُوڪ هر روز نبود علتش، چهره‌یِ ژولیده‌یِ یڪ دلقڪ, یا زمین خوردن یڪ ڪور نبود … من بهِ « من » خندیدم ! ڪه چو یڪ دلقڪ ِگیج نقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید ..!

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۲

مهتاب

نمیدانم
چه کسی دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفته است
که دیگر نمی افتد !

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۲

مهتاب

این روزها ، تلخم دست برداشته‌ام از توجهِ بی‌ وقفه به حضور آدم ها پرهیز می‌‌کنم از ثبتِ وجود‌هایی‌ که ماندگاری ندارند… این روزها ، تلخ تر از همیشه از همه ی آدم‌ها بریده ام...
-------
[گل]

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۲

REZA ABEDINI

شــایــد گـوشـم بـدهـکــار نــباشــد...
ولــی ...
قــلـبـم تــا دلـت بـخـواهـد ...
ور شکـستــه ســت ... !!!

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱

REZA ABEDINI

زنــدگی نوشتـن ندارد
وقتی
تمـام روزهـــای خـــدا
" مـــن " دارد
" تـــــــــــــــــو " ندارد.

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱

REZA ABEDINI

بــــا مــــن آن طــــور کــــه ,
بـــــا دیگــــران حــــرف میزنــــی ...
حــــرف نــــزن ... !
مــــن بــــا همــــه فــــرق دارم ...
آنهــــا بــــرای خودشــــان دیوانــــه اَنــــد ...
مــــن !!!!
دیوانــــه ی تــــو اَم ...!!!

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱

sogand

تو چه میفهمی از سردی نگاه ها
از کوچه های خاطرات
از غم های انباشته
از زندگی رویایی
از تنهایی
تنها چیزی ک ارامم میکند
سیگار شت سیگار...

اپم منتظرتماااااااا[گل]

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۰

REZA ABEDINI

هنوز هم برای آمدنتـ فال میگیرم
بیچاره حافظ !
نمیداند که تو با کس دیگری رفته ای...
مدام دلداری ام می دهد...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۲۶

عسل خانوم

اپم داداشی جوووووونم((:

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۱

عسل خانوم

وااااااااای داداش سامان بخدا نمیدونم چه جوری تشکر کنم
فقط میدونم تو این مدت تنها کسی که نگرانم بود تو بودی
کسی که با توجهش بهم منو خندوند تو بودی
ازت ممنونم
خیـــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوستت دارم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۹

عسل خانوم

وقتی کســـی رو دوســـت داری
حاضــری جــون فــداش کنـی
حاضــری جونـتـــو بــدی
فقط یه بار نگـــاش کـنــی
به خاطــرش داد بـــزنــی
به خاطـــرش دروغ بـــگی
رو هـــــمه چی خط بکشی
حـــــتـــی رو برگ زندگی ..........

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۹

عسل خانوم

به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ

زندگی را با رنگ ، عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ

شاپرک را صد رنگ ، و مرا دلتنگ تو آفرید . . .

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۸

عسل خانوم

بچه که بودیم " بچه بودیم .
بزرگ که شدیم " بزرگ که نشدیم هیچ
دیگه همون بچه هم نیستیم
برای عشق پاک بچگیها دلم تنگ شده...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۸

عسل خانوم

وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم .

وقتی که دیگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم .

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم .

وقتی او تمام کرد من شروع کردم .

وقتی او تمام شد من آغاز شدم .

و چه سخت است .

تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است ،

مثل تنها مردن

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۸

عسل خانوم

ایســــتاده امـــــ

بگــــذار ســـــرنوشـــت راهـــــش را بـــــرود…!

مــــــــــــن،

همیــــن جــــا،

کنــــار قــــولــهایــت،

درســـــت روبــــروی دوســــت داشتـــنت

و در عمــــق نبودنــــت،

محــــکم ایستــــاده ام…

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۷

عسل خانوم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۷

عسل خانوم

هــیچ میدانی

زیــباترین عــاشــقانــه

وقــتی است که

اسمــم را با “مــیــم” به انتها می رسانی

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۷

عسل خانوم

به کسـی اعــتماد کن که بتواند سه چــیز تو را تشـخیص دهد

اندوه پنهـــان شده در لبخـــندت را،

عشــق نهـــان در عصـــبانیتت را ،

و معـــنای حقیقـــی ســـکوتت را

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۶

عسل خانوم

به دوس دخترم گفتم ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻣﺜﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﺍ

ﺑﺎ یک ﺷﻤﺎﺭﻩ ی ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺯﻧﮓ ﻧﻤﯿﺰﻧﯽ ﻣﻨﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﯽ؟؟؟

.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺖ:آﺧﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ!!!! :(((

ﺗﻮ ﻋﻤﺮﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﮔﯽ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ :||||||

چه شناخته بدی از من داره هاااا :|

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۶

عسل خانوم

─────────▄▀▄▀▄▀▄▀▄───────────▄▀▄▀▄▀▄▀▄
───────▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄───────▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄
─────▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄───▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄
────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
──────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
──────────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────────────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
──────────────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────────────────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
──────────────────▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀
────────────────────▀▄▀▄▀▄▀
──────────────────────▀▄▀

اینجا مهم نیست کجاست ، بی تو همه جا دور است !

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۶

عسل خانوم

تو میروی بی خداحافظی
ومن همچنان درانتظارپاسخ این سوال
به کدامین گناه مرا تنها گذاشت و رفت

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۵

عسل خانوم

احســاس درختــی را دارم

کــه در مسیــر کــارخــانــه چــوب بــری

قــرار گــرفتــه اســت . . .

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۵

عسل خانوم

مرا به دیدن جسمانی تو نیازی نیست

چنان پرم من از تو چنان پر که بیشتر شبیه شوخی زیبایی هستم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۵

عسل خانوم

ﻣﯿﮕـــﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﺭﺍﻣــﺶ ﺧـــﻮﺩﺗﻢ ﮐﻪ ﺷـــﺪﻩ
ﺑﺒـــﺨﺶ ﻭ
ﻓــﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ
ﻭﻟـــﯽ ﻭﻗﺘـــﯽ ﺍﺯ ﮐﺴــﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﻗـــﻊ ﻧــــﺪﺍﺭﯼ
ﻣﯿــــﺮﻧﺠــﯽ
ﻫــﺮ ﭼﻘـــﺪﺭ ﻫـــﻢ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺑﺒﺨـــﺸﯽ ﻭ
ﻓـــﺮﺍﻣﻮﺵ
ﮐﻨـــﯽ ﻧﻤﯿـــﺸﻪ
ﺍﻧﮕـــﺎﺭ ﺩﺍﺭﯼ ﺧــــﻮﺩﺗﻮ ﮔــــﻮﻝ ﻣﯿــــﺰﻧﯽ
ﻭﻗﺘـــــﯽ ﺍﺯ ﯾـــــﻪ ﺩﻭﺳــــﺖ ﻣﯿـــــــﺮﻧﺠﯽ
ﺣﺘـــﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕــــﯽ ﺑﺨـــــﺸﯿﺪﻣـــﺶ ﯾﻪ ﭼــــﯿﺰﯼ
ﺗﻪ
ﺩﻟــــﺖ ﻣﯽ ﻣـــﻮﻧﻪ
ﮐﯿـــــــﻨﻪ ﻧﯿـــﺴﺖ ... ﯾﻪ ﺟــــــــﺎﯼ ﺯﺧـــــﻢ ...
ﯾﻪ ﭼﯿــــــﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿـــــــﺬﺍﺭﻩ ﺍﻭﺿـــــــﺎﻉ ﻣﺜﻞ
ﻗﺒــــﻞ
ﺑﺸــــﻪ
ﻫـــــﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨــــﯽ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ
ﺍﻭﻥ
ﺭﺍﻩ ﻭ ﺑﮕﯽ ﻧـــﻪ ...
ﺑﯽ ﻓﺎﯾـــــــﺪﻩ ﺳﺖ
ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺳـــــﻂ ﺍﺯ ﺑﯿــــﻦ ﺭﻓﺘـــــﻪ
ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧــــﺎﻟﯿــــﺶ ﺗﺎ ﻫﻤﯿـــــﺸﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑــــﻨﻪ
ﯾــــﻪ ﭼﯿـــــــﺰﯼ ﻣﺜـــــــﻞ
""ﺣـــــــــﺮﻣـــــﺖ

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۴

عسل خانوم

زندگی جیره مختصری است…
مثل یک فنجان چـــــــــــــــای…
وکنارش عشــــــ ـق است …
مثل یک حبـــــــ ـه قند…
زندگی را با عشق،نوش جان بایـــــد کـــــــرد…

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۴

عسل خانوم

ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﺍﻫﻞ ﻣﻌﺎمله ﻫﺴﺘﯽ؟
ﻣﻦ ﺟﻬﻨﻤﺖ ﺭﺍﻧﺪﯾﺪﻩ ﺑﺎ زندگیم ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ
ﻧﺘﺮﺱ ﺿﺮﺭ ﻧمیکنی.

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۴

عسل خانوم

مترسک رادار زدندبه جرم دوستی باپرنده که مباداتاراج مزرعه رابه بوسه ای فروخته باشد راست میگفت سهراب :اینجاقحطی عاطفه هاست

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۳

عسل خانوم

مدام مینویسم و پاک میکنم ..
عین کودکی که بخواهد گندی که بالا زده است را به مادرش بگوید و نتواند.
هی نزدیک میشوم که بگویم، اما تا چشم میدوزی در چشمانم
آب دهانم را قورت میدهم و میگویم : هیچ !
زیر چشمی حواسم به دستهایت است ،
زیر چشمی حواسم به راه رفتن است .
زیر چشمی حواسم به همه چیز هست
و تو اصلا حواست به چشمهایم نیست !
کاش می شد ، کاش جرات میکردم که برایت بنویسم :
قربانت گردم ، من گند بزرگی زده ام ، نمیتوانم چشم در چشمانت بدوزم
و اعتراف کنم که چقدر دوستت دارم
بیا و بزرگی کن
بیا و همچون مادری که چشم بر گناه ِ کودک اش می بندد
بگذر و بگذار تمام عمر عاشقت باشم …

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۳

عسل خانوم

بیا قسمت کنیم بوسه را

تو لبهایت را بیاور

من جانم را

قول می دهم کسی مدیون نشود . . .

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۳

عسل خانوم

ساده پا پَس می‌کشم

هرچند

هیچوقت پای من وسط نبود . . .

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۲

عسل خانوم

بـــه آییـــنه نــگاه میکنــــَم . . .لبخــنــــــد میزنـــــَــم . . .لبـخــــنــــد نمیزنــــَـــد . . .

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۲

عسل خانوم

نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…!

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۲

عسل خانوم

دستم را گرفت و با خود برد
همه هرچقدر هم تلاش کردند نتوانستند
چه قدرتی ! چه عظمتی ! تنهایی …

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۱

عسل خانوم

پــــلاک
کوچـــه ، حـــتــــی آدرس
خانـــــه ام را عـــــوض کــرده ام
چه فایــــده ،
یــــاد تــــــــــــــو
در پــــرت تــــرین خیـــابـــان های
این شـــهــــر هـــم مـــــرا به راحــتــی
پـــیــــدا می کـــنـــد…

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۱

عسل خانوم

درد من من تنهاییم نیست!

این است که هر روز از خودم میپرسم...

خودش مگر مرا انتخاب نکرددد!!!!

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۱

عسل خانوم

سکوتم حرفها دارد ولی چشم دهانم بسته است...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۰

عسل خانوم

همیشه هم دنیا بد نیست !!
گاهی یک نفر
با نفس هایش
با نگاهش
با کلامش
با وجودش
با بودنش ..
بهشتی میسازد از این دنیا برایت
که دیگر بدون او، بهشت واقعی را هم نمیخواهی

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۰

عسل خانوم

ما را به این زمین ِ خسته می آوری
رهایمان می کنی تا خود را به گناه بیالاییم
آن گاه می گذاری پشیمانی بکشیم
یک آن لغزش و یک عمر اندوه...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۰

عسل خانوم

از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است
جایی برای کینهٔ دشمن نمانده است...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۵۹

عسل خانوم

تکیه کرده ام
به قامت خمیده ی درختی که در برگ ریزان جداییمان
شاهد پر و پا قرص خزان دلدادگیم بود...
امروز هم مثل همیم ، مثل همان روز
رنگ و رو پریده و سرد ... !
هر دو پیر شده ایم ... !

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۵۷

عسل خانوم

راستش را بخواهی امروز هیچ اتفاق خاصی رخ نداد
فقط حدود ظهر باران کوتاهی بارید اما زار زار …

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۵۷

عسل خانوم

دلم اس ام اس از نوع نصفه شبی می خواد ,
همونا که یهو از خواب بیدارت کنه ,
تا مطمئن شی یکی تو بی خوابیش به یادته !
دلم از اون وقتایی میخواد که همه رو میپیچونه به خاطر تو ...

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۳۰

REZA ABEDINI

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۹

ثریا جان

بــــِﮧ سـَلآمتــــے פֿــ ــ ــوבَґ!

چـــِرآشـو نپـُرســ؛

اشڪـﭞ בَرمیـآב

داداشی بزام دعا کن

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۵

ثریا جان

باشه داداشی

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۵

ثریا جان

من منتظر نوبت نیستم

من فقط دنبال یه معجزه ام

تنها خدا میدونه چقدر دوسش دارم

کاش موقع رفتن بهم میگفت دوست ندارم

الان راحت زندگی میکردم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۰

ثریا جان

اره درسته

هدفمون یکیه

بنظرت به هدفمون میرسیم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۷

ثریا جان

چرا خدا عشق رو تو دل انسانها قرار داده

اما همه یجوری عذاب میکشند

...

کاش میدونستیم اونی ک دوسش داریم ب ایندمون تعلق داره

یا به تنهایی میسوزیم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۲

ثریا جان

من کسی رو 3 ساله دوسش دارم

اگه ببنید نوشتم تقدیم به فیروز

...

میخوام اگه قسمت بشه خدا بخواد

یه روزی وبمو ببینه

..همین

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۵

ثریا جان

انشالا هیچ وقت غمی نداشته باشید

...

واون یه نفرم شما رو درک کنه

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۳

REZA ABEDINI

چند روزیست سیگار دلم را میزند

دیگر میلی ندارم به او

ولی بی انصافیست آنطور که مرا ترک کردند ترکش کنم

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۳

مهتاب

و سکوت چه زیباست؛

وقتی میدانی همه دروغ می گویند…

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۲

مهتاب

یه آهنگ خاص
یه خاطره ناب
یه یاد کهنه
یه نفر تنها
یه عاشق
یه عکس یادگاری
یه عطر مشترک
یه حس ساده
چه معجونی میشود برای گریه امشب ...
------
[گل]

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۱

ثریا جان

چیشد//؟

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۹

REZA ABEDINI

امشب می‌توانم غمگین‌ترین شعرهایم را بسرایم
با این فکر که ندارمش
که گُمش کرده‌ام
شبِ دراز را می‌شنوم
درازترین شبِ بی او را
و شعر از روحم می‌چکد
نگاهم، گوئی برای نزدیک کردنش، می‌جویدش
دلم می‌جویدش
اما او با من نیست
حالا دیگر نمی‌خواهمش
شک ندارم
اما وقتی می‌خواستمش،
صدایم باد را می‌جُست تا خود را به گوش او برساند
اما . . .
گاهی می‌خواهمش،
عشق چه کوتاه، و فراموشی چه طولانی است
روحم از گم کردنش راضی نیست.
با این همه، شاید این آخرین رنج او برای من باشد،
و این، آخرین شعری که برایش می‌سرایم.

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۸

رضا خاوری

متنفـــــــرم از اون آدمـــــایی کـــه...

نــــقاب ایمــــان بـــــــه چهرشــــون زدن

ولــــــی خـــــــیانت کردن

جـــــزء وعـــده هــای عـــذایی شـــونه

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۸

ثریا جان

باشه ..

اول یه سوال هدفت از این وب چیه؟؟

۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۸

رضا خاوری